نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





شعر بلوچی (بلوچستان)

شعر بلوچی

ای بلــوچســتان منــــي مـاتيـــن وطـــن 

                   نــــدرون په آ تهــــي دشـــت و دمـــن                  

تهــــي راهـــــا وتـــي جــانا كــربــا نكــنن

هــرجا تهــي نام ببيت اودا زرشان كــنن

تــو مني ساء بدل تــو منــي عشك و وفا
 
 تو مني واب و حيال هجبر نبن چه تو جدا

اي بلــوچســــتان منــي مــاتيـــن وطـــن

                  نــدرون پـــه آ تهـــي دشـــــت و دمـــــن                  

اي منــــي دوســـــتان دلگــــوش كــنيت

بگـــض و كينــــگا چــــــه وت دور كــــنت

مـــا چـــه ايـــران زمـــين نهـــــين جــــدا

وتـــــي جـــانـا پـــه اي ملـكا كــنن پــــدا

اگـــــن مــــا جـــا جــاگــــيا نشــتگــــينت

 دائــــما گـــــون بلـوچــــا هــم گــوپكـننت

مي ســـــنگت و دوســــــــتان مهــربانتت

 هـــــر جـــــا بننـدنت مـــي همــــزبـــانت

مهـــرداد و ســــهيل و ابـــرام می براسان

نشــتگــتو و ســاکننددر ملــک خــراســان

چهــــــــا ملك كويتا مــي ســــتار جـــــان

ندرو کربانت وتی قوم و راجان 

په ملك چهــبارا اســـتاد اميــد بي وسنت

بــاز مهـــربانتت وت گــوشي بـــي كسنت

منتظر نظرات شما بینندگان هستیم1


[+] نوشته شده توسط سلمان در 22:49 | |







تصاویر عجیب و جالب از گوشه های جهان

 
تصاویر عجیب و جالب از گوشه های جهان
تصاویری عجیب اما کاملا واقعی ...!!  ( بدون فتوشاپ) www.taknaz.ir

بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:31 | |







کودکی عجیب که فیس بوک سانسورش کرد!!

در ادامه مطلب همه چیز رو می خونید به ادامه مطلب برید


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:30 | |







كدام دایره بزرگ تر است؟؟؟؟

به نظر شما در عکس پایین
دایره وسط سمت چپ بزرگتر است یا دایره وسط سمت راست؟
کدام دایره بزرگتر است؟ (عکس) www.taknaz.ir


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:19 | |







دل من دل تو...

 

 

 

تورو می بینم و هول می کنم
همه چی و تحمل می کنم
تو خیالم آخه ماله منی
تو که فقط تو خیاله منی
واسه دیدن تو دنیا رو به هم میریزم
دیگه راهی نموند بیا پیشم عزیزم
اگه عاشقه مثه دل من دل تو
اگه دوست داری حتی یه ذره منو
اگه حس منو تو هم حس می کنی
چی میشه یه دفعه بگی ماله منی
نزار تنها بمونم
بیـــا اروم جونم
دیگه بی تو نمی تونم
ببین ابــــری چشمام
بزار دست توی دستام
قد دنیا تو رو می خوام
اگه حواس تو پیش منه
اگه چشات بهم زل می زنه
اگه تو هم به من فکر می کنی
چرا می خوای بری دل بکنی
اخه چشمای تو به خدا دروغ نمی گه
منو دوست داری خوب بگو یه بار دیگه
اگه عاشقه مثه دل من دل تو
اگه دوست داری حتی یه ذره منو
اگه حس منو تو هم حس می کنی
چی میشه یه دفعه تو هم بگی ماله منی
نزار تنها بمونم
بیـــا اروم جونم
دیگه بی تو نمی تونم
ببین ابــــری چشمام
بزار دست توی دستام
قد دنیا تو رو می خوام


 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:18 | |







تنها تو را میخواهددلم...

من غــــــرورم را به راحتــــــی به دست نیــــــاوردم
کــــــه هر وقت دلـــت خواست خـــــردش کنی ... !
غـــــــرور من اگر بشکـنـــــــد
با تـــکـــــه هـــایـــــش
شاهـــــــرگ زنــــدگـــــی تـــــو را نیز خواهـــــم زد

 

دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه
او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه...
مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ،
دردم ایــــــن است کــــــه
بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ...
مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟!؟!

 

بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:17 | |







كليخه!

کلیخه چیست؟

این کلمه معادل فارسی ندارد!

داخل بینی تشکیل و با انگشت خارج می شود...

گاهی به زیر فرش یا دیوار بصورت کاملا محرمانه و سِری ماليده

و     گاهي به صورت گرد و گلوله ايي به اطراف پرتاپ مي شود...!!!


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:9 | |







تا حالا دقت کردین که؟

 
 


تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه اون تلویزین و کمش کن ،یکی‌ دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن . . . !

******

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

******

تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره ….

******

تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :

شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه

یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه

دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه

سه شـــــــنبـــــــــــــــــه

چـــهـــار شنبـــــــــــــه

پنجشنبه جمعه!!!

******

تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی

******

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

******

تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!

******

تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین!

******

تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!

******


تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری ۹۵%ش میره لای دندونات و فقط ۵%ش نصیب معدت میشه؟!

******


[+] نوشته شده توسط سلمان در 20:47 | |







تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه! عکس


 
تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه




ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 20:44 | |







داستان کودک قهرمان!

  کودکی ده ساله که دست چپش به دلیل یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد…

پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد!

استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند.

در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد.


بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.

استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.

سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!

سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود.

وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید.

استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی!

یاد بگیریم که در زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنیم!!


[+] نوشته شده توسط سلمان در 20:41 | |







من و خاطره ها و غروب و ساحل...چه دلگیر میشود بی تو...

هر روز....غروبــــــــــ ها...

وقتی که از دوریــــــــت بغض راه گلویــــــــم را میبندد...

خاطراتــــــــت را با خودم به ســــــــاحل می برم...

تنها تـــســـکین دلــــتنگیهایــــم همین خاطره هــــــــا هستند...

 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:40 | |







باران عشق

در سکوت کوچه هاي پر غبار آلود شهر

تک قدمهاي غريب

دست در دستان تنهايي

همان يار هميشه در قريب

غرق در انديشه هاي بي سرانجام وجود

بي فراز و بس فرود

بغض بي حدي ميان قاف هاي بي کسي

با بسي ساز نکوکم بي امان

کرد اين دل خستگي ها را سرود

ناگهان از ديدگانم مرغکي عاشق گذشت

داد پيغام نکو آهنگ در غوغاي پرچين

آسمان در دم همانجا شيشهء بغضش شکست

اشکهاي بيکرانش لاله هاي واژگون

چهرهء خندان مردم ، عاشقان غرق جنون

قطره هاي گرد باران ژاله هاي آسمان

رحمت زيبا ترين عاشق ، هميشه مهربان

برتنم آن قطره هاي گرم باران جا گرفت

من ترم ، خيسم ، سراپا چشمه ء آبم

مرا اغواي بي پايان دريا ، موج در من جان گرفت

من همين تک قطرهء زيباي دريا

پاک در انديشهء سبز بهاران

سينه ام گنجينهء عشق ميان دانه هاي خاک

نبض من نبض زمين

من را ببار اينجا درون سينه ام

ساقهء گندم ، نهال کهنه زاد عشق

با تکرر های باران قطره قطره پا گرفت
 


 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:40 | |







حبس

نمیدانــــــــمـ مـــرا یادتــــ هستـــ یـــا فراموشــمــ کرده ای

منــــ همان کسیـــــــ هستم کـــه سالهاستـــــ به دستـــــ تو حبــــس شده امــــ

خیــلــــی درد دارد...حبــــس شــدن در خــاطـراتتــــ به جرمــ دلــــتـنگی

و مــــن ... انتظار بخششتــــ را نمیکشمــــ

فقط بیــــــــــــا

بیــــا و بــا وجود بــی گناهیـــــم اعــــدامم کنــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:39 | |







بغض و باران

بــــــــاران کـــه مـی بـارد...

دلـــــــــم برایتـــــــ تنگتـــــــر میـــشود

راه مــی افتـــــــم بدون چتـــــــر

من بـــــــغض میکنـــــم و آسمان گریـــــــه...


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:39 | |







کاش درک میکردم

 
 

 



کاش آنقدر معرفت داشتم

که درد پنهان شده در لبخندت را می فهمیدم...

کاش آنقدر معرفت داشتم

که عشق پنهان شده در خشمت را می فهمیدم...
کاش آنقدر معرفت داشتم

که بغض پنهان شده در سکوتت را می فهمیدم...
کاش معنای حقیقی سکوتت را می فهمیدم،

آن لحظه که غم هایت را در وجودت خفه می کردی...
کاش که درکت می کردم... کاش که می فهمیدمت...

ولی افسوس که دیگر نیستی


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:37 | |







من و یک عالمه تنهایی

گــاهیــــــ دِلَـمــ ميـــ خواهـد خُودمـــ را بَغـــــل کُنمـــــــــ !

ببرمـــ بِخوابانَمشــــ !

لحافـــــ را بِکشـَـمــ رويَشـــ !

دَستــــــ بِبرمـــ لاي موهايَـــشــــ و نوازششـــ کُنـمـــ !

حَتيــــ بَرايَـشـــ لالايــي بِخوانَــمــــ !

وَسَطــ گريه هايَشــــ بگويَــمـــ : غُصـــــه نَخـــور خودمـــ جـان !!

دُرستــــ ميـــــ شود!...دُرستــــ ميـــــ شود!...

اگر هـم نَـشُـــد به جَهَنـَــــــــمــــ !...

تـــَـمامــــ ميــــ شـود!...بالاخــره تَــمـــامـــ مي شود!!...

 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:37 | |







راست میگفت

 
 

 

شاعر گفت:

"خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم

که تو در عرش کبریایی خود نداری،

من چون تویی دارم و تو چون خود نداری".

شاعر راست می گفت...

آنقدر دلت از دست ما آدمها گرفته که اگر چون خود

داشتی آنقدر در خلوت تنهایی با او گریه می کردی،

که دنیا در زیر بغض های نترکیده ات غرق می شد...


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:36 | |







عشق من


عشق من

 

 

به گل زرد گفتم،که چرا همرنگ منی

همیشه پریشان و غرق در غمی،

گفت:من عاشق آن کسم که همرنگ

توست،تو عاشق کیستی که همرنگ منی!!

 

 

*********

 

 

یکی محبت میکنه و یکی ناز میکنه اونی که ناز میکنه

همیشه محبت می بینه ، اما اونی که محبت می کنه

همیشه تنهای تنهاست.

 

*********

 

 

قلم زرین آفرینش وقتی سرنوشت انسانها را نوشت،

با جوهر طلایی نوشت،اما وقتی نوبت ما رسید،جوهر

طلایی ریخت.

*

*

*

******

 

چشم وقتی زیباست که لبریز از اشک باشد

اشک وقتی زیباست که برای عشق باشد

عشق وقتی زیباست که برای تو باشد

تو نیز وقتی زیبایی که برای من باشی


 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:35 | |







اثابت عشق

 

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید:چرا منو دوست داری؟چرا عاشقم هستی؟

پسرگفت:نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما ازاعماق قلبم دوستت دارم

!!!!!!!دختر گفت:وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگوی عاشقم هستی؟

پسر گفت:واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم

دختر گفت:اثبات؟!!!!!!نه من فقط دلیل عشقت رامی خوام.شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی!!!!!!!!!

پسر گفت:خوب ....من تو را دوست دارم چون زیبا هستی

چون صدای تو گیر است

چون جذاب و دوست داشتنی هستی

چون با ملاحظه و با فکر هستی

چون به من توجه و محبت می کنی

تو را به خاطر لبخندت دوست دارم

به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم

دختر از سخنان پسر بسیار خوشنود شد

چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت

پسر نامه ای کنار تخت او گذاشت

نامه به این بود:

عزیزدلم!!!تو را به خاطر صدای گیرایت دوست دارم.....اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمی خوام دوستت داشته باشم

دوستت دارم چون به من توجه ومحبت می کنی....چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم....آیا اکنون می توانی بخندی؟می توانی هیچ حرکتی بکنی؟....پس دوستت ندارم

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل آلان هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز داره؟

نه

و من هنوز دوستت دارم.


 

[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:22 | |







جملات دلنشین عاشقانه

 
 

مطالب جالب و فوق العاده از سراسر وب


 

عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
حالا هزار شب پشیمانم که چرا
یک شب عاشق نبوده ام

 

عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
حالا هزار شب پشیمانم که چرا
یک شب عاشق نبوده ام


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 21:22 | |







نخستین نگاه

بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 20:59 | |







دوستت دارم


[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:30 | |







طنز!!!


[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:14 | |







آرزوی من این است...

 

2q3vh4h[1].gif


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:12 | |







love for u

ترسم آن روز بیایی که نباشد بدنم


کوزه گر کوزه بسازد ز خاک بدنم


لب آن کوزه بسازد ز خاک لب من


بی خبر لب بگذاری به لبان و دهنم...

 

 



[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:11 | |







نیایش عشق

خدایا از تو دلگیرم دارم از غصه میمیرم

چرا قسمت همین بوده که محتاج و زمینگیرم

نه آغوشت رو میبینم نه اجابت میکنی دردم

یه کاری کن من از اینجا به آغوش تو برگردم

یه کاری کن بیام پیشت رو لبهام خنده پیداشه

نزارم منتظر بیشتر حواست به منم باشه

خدایا زندگی اینجا "کنار آدما سخته

تو دنیا هرکی بدتر بود چرا بی دردوخوشبخته

خدایا کفر حرف من"نزار لبهام به حرف واشه

برای رفتن از دنیا"حواست به منم باشه

"حواست به منم باشه"


[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:8 | |







دادگاه عشق...

 

جلسه محاکمه عشق بود

عقل قاضی و عشق محکوم بود...

 

 

به دلیل تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، قلب تقاشای عفو برای عشق را داشت ولی همه مخالف بودن...

قلب شروع کرد به دفاع از عشق...

آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی؟؟؟

ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی؟؟؟

...و شما پاها که همیشه در آرزوی رفتن به سویش بودید...

چرا حالا اینچنین با او مخافید...؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ، تنها در جلسه عقل و قلب و عشق ماندند...

عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بی زارند؟

ولی متحیرم با وجود اینکه عشق بیشتر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی؟

قلب نالید و گفت: من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کاره ثانیه قبل را تکرار میکند...

*

*

فـقـط بـا عــــشــــق مـی تـوانـم یـک قـــــلـــــب واقـعـی بـاشـم. . .

 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 15:5 | |







ازدواج خوبه یا بده؟ (طنز)


[+] نوشته شده توسط سلمان در 14:55 | |







الاق و امید

الاغ و امید

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …

نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!

 

 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 14:54 | |







امان از شر زبان مردم برگرفته شده از شیخ بهایی

امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

 

 

امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :                                                                                                             

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!                                                                                      

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!                                                                                            

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!                                                                                                     

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین …..!!!                                                                                                  

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد

و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.                                                                                     

پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛                                                      

مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.

 

 


[+] نوشته شده توسط سلمان در 14:53 | |



صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 22 صفحه بعد